ارنوازارنواز، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 14 روز سن داره

داستان‌هاي عمه پسند

همکلاسی سلام

همکلاسی های ارنواز تا آنجا که ما می شناسمشان این ها هستند: - آزیا: که ارنواز را خیلی دوست داره و البته از او بزرگتره - آئورا: ایضا چون آزیا - کیارا: که همسن ارنوازه و همیشه باهاش بازی می کنه ولی تازگی ها ارنواز میگه که بشگونش می گیره و باهاش دشمن شده. البته اینقدر دختر آرومیه که ما بعید می دونیم دست به چنین جنایتی بزنه - امانوئله: که هم کمدی ارنوازه - داویده - فده - فدریکو - متئو - شان که یک دختر چینی هست و ارنواز کلا باهاش بده. چند وقت پیش هم در گوش من یواشکی گفت که از شان بدش میاد ...
28 فروردين 1392

استغفرالله

دیروقته و ارنواز نمی خواد بخوابه. خاله محدثه هم قراره شب خانه ما بخوابه. ارنواز واسه نخوابیدن یکریز از محدثه سوال های بی ربط می پرسه. محدثه که دیگه خسته شده آخرش میگه: استغفرالله ربی و اتوب الیه! ارنواز که معنیش را نمی فهمه میگه: ایتالیایی صحبت می کنی من نمی فهمم!
28 فروردين 1392

بگل (بغل)

بگل بگل بگل این کلمه ای هست که ارنواز تازگی ها زیاد استفاده می کنه. موقعی که می خواد بخوابه میگه بگل، موقعی که نصف شبی خواب می بینه میگه بگل، موقعی که صبح بیدار میشه میگه بگل، موقعی که می خواد بره بیرون میگه بگل، موقعی که می خواد از مهد بیاد خونه میگه بگل و.... با این حساب باید بگل ها را به دو گروه بگل مثبت و بگل منفی تقسیم کرد.
28 فروردين 1392

پی پی در خانه جدید

دنبال یک خانه جدید می گردیم تا خانه مان را عوض کنیم. با ارنواز رفتیم که خانه را ببینیم. بدمون نیومده ، بخصوص ارنواز میگه که به بنگاهی بگید ارنواز هم خوشش اومده. تا اینجاش مشکلی نیست ولی وقتی می آییم یرون، ارنواز با مامانی می روند دوچرخه سواری. یک کم دیرتر ارنواز پی پی داره اما قبول نمی کنه که بره خونه و پی پی کنه چون می خواد خانه جدید پی پی کنه. این را باید چه کار کرد؟
28 فروردين 1392

قائم باشک با خانم دکتر

خانم دکتر : ارنواز ، می خوای یه بازی بکنیم؟ ارنواز: آره خانم دکتر: خب بیا دستامونو و جلوی چشمامون بگیریم هر دو دست هاشونو جلوی چشم ها می گیرند خانم دکتر: خب حالا ارنواز من اینجا هستم؟ ارنواز: نه!
10 فروردين 1392

تعیین جنسیت

حالا من چهل و اندی سال از خدا عمر گرفتم، اینو تازه فهمیدم که جنسیت بچه ها چه جوری تعیین میشه. یعنی اگه نتونم  این نظریه جدید ارنواز را به کل ابنای بشر تعمیم بدم، حداقل میتونم بفهمم که خودم چه جوری پسر شدم و دختر نشدم. طبق این نظریه جدید ارنواز وقتی از شکم مامانم دراومدم ، دختر بودم اما از اونجاییکه کچل بودم مامانم منو برگردونده تو شکمش و پسر دراومدم بیرون! خدا اینشاء الله هیچ پدری را کچل نکنه
4 فروردين 1392

درخت کچل

دیروز با ارنواز رفتیم پارک. نزدیک غروب بود و هوا گرگ و میش بود. درخت ها هم بدون برگ بودند و یک خورده غم انگیز بود. ارنواز گفت: بابا درخت ها کچلند، بدجنسند! گفتم بابا هم کچله که! گفت: آره ولی درخت ها بد جنس می شوند
4 فروردين 1392

انگلیسی صحبت کردن ارنواز

ارنواز داره نقش خانوم دکتر را بازی می کنه و مامانی هم شده ارنواز. مساله اینه که خانوم دکتر ظاهرا نه فارسی بلدند و نه ایتالیایی چرا که خانوم دکتر انگلیسی هستند!!! ارنواز هم که البته انگلیسی بلد نیست پس در نتیجه راه حل ارنواز واسه بازی این می شود که ایتالیایی با لهجه عجیب و غریب صحبت کنند و بگند که انگلیسی است دیگه !!!
4 فروردين 1392